جدول جو
جدول جو

معنی ده خزل - جستجوی لغت در جدول جو

ده خزل
(دِهْ خِ زِ)
دهی است از دهستان فعله کری بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان. واقع در30هزارگزی شمال خاوری سنقر. سکنۀ آن 270 تن. آب آن از رود هزارخانی بالا تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دِهْ بُ)
دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل. واقع در هشت هزارگزی شمال باختری دوست محمد. سکنۀ آن 261 تن می باشد. آب آن از رود خانه هیرمند تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ تَ)
دهی است از دهستان گوده بخش بستک شهرستان لار. واقع در 49هزارگزی شمال خاور بستک. سکنۀ آن 557 تن. آب آن از چاه و باران تأمین می شود. راه آن فرعی. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ چُ)
دهی است از دهستان دشمن زیاری بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان. واقع در 12هزارگزی شمال قلعۀ کلات مرکز دهستان. دارای 500 تن سکنه است. آب آن از چشمه تأمین می شود. ساکنین از طایفۀدشمن زیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ گُ)
مرکز دهستان میاندربند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان. واقع در 47هزارگزی شمال باختری کرمانشاه. سکنۀ آن 200 تن. آب آن از سراب ایوان و راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(دَهْ دِ)
منافق. (آنندراج) (غیاث) ، شجاع. (از غیاث) (آنندراج). و رجوع به ده دله شود
لغت نامه دهخدا
(دِهْ زَ)
زن که از ده باشد. زن روستایی. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ)
دهی است از دهستان کوغر بخش بافت شهرستان سیرجان. واقع در38هزارگزی شمال باختری بافت. سکنۀ آن 155 تن. ساکنین از طایفه افشار هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ)
دهی است از دهستان کزاز بالا بخش سربند شهرستان اراک. واقع در 15هزارگزی شمال خاوری آستانه. دارای 171تن سکنه می باشد. آب آن از رود خانه هفته تأمین می شود. راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ)
دهی است جزء دهستان شراء پایین بخش وفس شهرستان اراک. واقع در 36هزارگزی جنوب خاوری کمیجان. دارای 708 تن سکنه است. آب آن از رود خانه شراء تأمین می شود. راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ)
دهی است از بخش پشت آب شهرستان زابل. واقع در 5هزارگزی شمال باختری بنجار. سکنۀ آن 1024 تن. آب آن از رود خانه هیرمند تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ)
دهی است از دهستان طیبی گرمسیری بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان. واقع در 60هزارگزی شمال خاوری لنده مرکز دهستان. دارای 150 تن سکنه است. آب آن از چشمه و رودخانه تأمین می شود. ساکنین از طایفۀ طیبی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ)
کدخدا و رئیس و بزرگ ده و قاضی ده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ خَ)
دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل. واقع در چهارهزارگزی شمال باختری ده دوست محمد. سکنۀ آن 787 تن. آب آن از رود خانه هیرمند تأمین می شود. ساکنین از طایفۀ سارانی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ خَ)
دهی است از دهستان پشت بسطام بخش قلعۀ نو. واقع در 5هزارگزی باختری شوسۀشاهرود به گرگان دارای 167 تن سکنه است. آب آن از قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ده چهل
تصویر ده چهل
سود ده چهل چهار برابر نفع کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ده عقل
تصویر ده عقل
ده خرد خردهای دهگانه زبانزد فرزانی
فرهنگ لغت هوشیار
روستایی از شهرستان قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان لفور سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی
از مراتع لنگای عباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی
چوبی دو شاخه با پایه ی بلند
فرهنگ گویش مازندرانی